کد مطلب:234440 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

عافیت از خداست
ان الله یعطی العافیة لمن یشاء.

خداوند متعال عافیت می بخشد به هر كس كه بخواهد.

عافیت كامل حیات دائم است، هیچ مرگی بدون مقدمه بیماری و مرض حادث نمی گردد، پس مرگ عبرات است از انحراف مزاج چونان كه زندگی عبارتست از اعتدال مزاج حتی كسانی كه به ضربت و قتل نظائر آن می میرند تا انحرافی در بدن آنها روی ندهد و تعادل وجود آنها را بر هم نزند مرگ به سراغ آنها نخواهد رفت.

اكنون باید دید این تعادل را كی حفظ می كند عافیت را كی می بخشد به عبارت دیگر حیات و زندگی را كدام نیروئی عطا می فرماید.

قدما می گفتند مزاج مركب از چهار طبیعت است گرم و سرد و تر و خشك چونان كه بدن مركب از چهار ماده است خون و بلغم و صفرا و سوداء، هر یك از این چهار ماده كم یا زیاد شود طبیعت از اعتدال بیرون می رود و در نتیجه نظم مزاج به هم خواهد خورد امروز معتقدند كه اعتدال بدن را تعادل و توازن ویتامین ها حفظ می كند هر كدام از آنها كم شود یا نسبت به دیگران زیاد گردد نظم بدن از دست می رود برای این كه این تعادل محفوظ بماند اول باید دید عناصر واقعی تركیبی بدن و مزاج چیست آیا همین ها است كه تا كنون كشف شده یا غیر از اینها است یا مواد دیگری به اضافه این ها است.



[ صفحه 304]



سپس باید نگریست كه هر كدام در چه حد و به چه مقدار لازم است، آیا اختلاف شغل، اختلاف مكان و آب و هوا اختلاف زمان، سن، اختلاف در توارثات جسمی و روحی از آباء و اجداد، اختلاف سبك و روش زندگی اخلاق، برخوردها، معاشرت ها و هزاران خصوصیات دیگر، آیا این اختلافها و تفاوت هایی كه مردم را از هم ممتاز می كند و به هر كس رنگ مخصوص می دهد در اختلاف مقدار مورد احتیاج از عناصر تركیبی دخالت دارد یا ندارد.

آیا تندرستی و نشاط از مواد مذكوره همان را می خواهد كه وجود تركیبی بدن لازم دارد یعنی آیا تغذیه ما باید مشتمل بر موادی باشد كه بدن ما از همان ها تركیب شده است یا نه املاح و معدنیاتی كه برای ما لازم است بر فرض كه به همه وقوف پیدا كرده باشیم آیا كافیست كه از هر چیزی آنها را تهیه كنیم یا لازم است مستقیما به سراغ منابع مخصوص برویم.

آیا می توانیم رابطه هر مرضی را با علت آن بفهمیم به طوری كه نقطه تاریكی باقی نماند و در موردی كه علت آن را پیدا كردیم مثلا دانستیم كه كمبود فلان نوع ویتامین موجب شده است آیا می توانیم مقدار كمبود را بفهمیم بر فرضی كه فهمیدیم آیا ممكن است كه مقدار مصرف لازم را بدانیم تا از راه تغذیه جبران كنیم (زیرا بدن ما كسری های خود ار تنها از راه تغذیه تأمین نمی كند راه ها و وسائل بسیاری دارد و از جمله فعالیت هائی است كه درون خود بدن صورت می گیرد) مثلا خوردن شیر و گندم ویتامین ث را در بدن رسوب می دهد.



[ صفحه 305]



برای جبران این كسری چه مقدار لازم است مصرف كنیم و چه طور می توانیم بفهمیم كه چه مقدارش بر اثر خوردن چه نوع از غذاها یا هزاران عوامل دیگر مانند آفتاب و هوا و روحیات و پرخورها و غیره در بدن رسوب می كند تا به مقداری از آن مصرف كنیم كه جبران این رسوب ها را نیز كرده باشد.

این نادانی ها و نظائر این ها است، این ناتوانی هاو هزاران مانند اینها است كه از بشر هر چه دانا و توانا باشد اقرار به جهل و ضعف می گیرد.

مقصود از این گفتار آن نیست كه بشر هیچ راهی به حل این مشكلات نمی تواند پیدا كند بلكه منظور این است كه دانش بشری مانند قدرت او محدود است نمی تواند به همه چیز احاطه پیدا كند و بر همه چیز دست بیابد.

یك گره كه به دست ما باز می شود هزاران گره دیگر نظر مار ا جلب می كند اصولا علم كلید جهل و نادانی بشر است یعنی علم برای آن است كه بدانیم كه نمی دانیم چنانكه قدرت نیز برای آن است كه بفهمیم كه نمی توانیم.

علم طب برای آن است كه بدانیم شفا از خداست، تعادل بدن مارا او می تواند نگه داری كند و دانستن مقداری از این علم كه میسر مااست تنها ما را به وظایفی مكلف می كند ولی نمی تواند سلامتی و صلاح زندگی و دوام حیات مارا برای ما ضمانت كند آری ان الله یعطی العافیة و یمنحا ایاه.



[ صفحه 306]